۱۳۹۱ مهر ۱۲, چهارشنبه

سلـول‌هـای سـرخ مـقـاومـت را سـازمـان دهـیـم!



بیانیۀ شمارۀ 2 نشریۀ باروت

اصول و چارچوب‌های کلی تشکیل سلول‌های سرخ در مرحلۀ آغازین
ورود
با فروکش کردن موج اعتراضات سال 1388 مشخص شد که آن همه رویاسازی و قصّه‌پردازی نظریه‌پردازان و استراتژیست‌های سبز پیرامون اشکال "نوین"، "دموکراتیک"، "افقی" و "شبکه‌ای" سازماندهی که قرار بود بنیاد هر گونه سازماندهی "هرمی"، "عمودی"، "اقتدارگرایانه"، "ایمانی"، "ایدئولوژیک" و... را براندازد، نه تنها هیچ‌گونه کارایی‌ای در برخورد با سرکوب و خونریزی وحشیانه رژیم فاشیستی اسلامی و پیشبرد مبارزه از خود نشان نداده است، بلکه در عمل سررشته‌های‌ کار به دست نورچشمی‌های "سیّد مظلوم" در بنیاد باران، جلسات و گعده‌های شیوخ مجمع روحانیون، اساتید خط امامی دانشگاه تربیت مدرس، آقازاده‌های فربه اصلاح‌طلب و شورای مجعول "سبز امید" در خارج از کشور افتاده است. در یک کلام، "کوه، موش زاییده است" و رویاهای سبز رهایی از هر گونه قید و بند و نظم و دیسیپلین سازماندهی انقلابی به غیردموکراتیک‌ترین و عقب‌مانده‌ترین نوع سانترالیسم (تمرکز) منتهی شده است. تجربیات سال 1388 بار دیگر مهر تاییدی بر این واقعیت چشمگیر تاریخی زد که بورژوازی عقب‌مانده و جبون ایرانی-اسلامی نه تنها سنت تشکیلات‌سازی و سازماندهی از پایین ندارد، بلکه منافع آن در اساس با سازمان‌نیافتگی و بی‌تشکیلاتی تودۀ مردم و به ویژه طبقات فرودست گره خورده است. آن‌چه این بورژوازی و نیروهای وابسته به آن نیاز دارند، پوپولیسمی مخملی، هدایت شده و سر به راه است که در نهایت ابزاری باشد برای بالابردن موقعیت حضرات برای لابی‌گری در دالان‌های بیوت خامنه‌ای و سایر مقامات عظام نظام و یا بند و بست با قدرت‌های امپریالیستی و جلب حمایت آنان. نمونۀ اعلای تشکیلات بورژوایی در تاریخ معاصر یعنی جبهۀ ملی دهۀ 1320، از پایگاه توده‌ای خود بیشتر هراس داشت تا نیروهای حامی کودتا! لیبرال‌های اسلامی-ایرانی که قریب به یک دهه، دو قوه حکومتی و امکانات وسیع و بی‌حد و حصر مالی، تدارکاتی و تبلیغاتی را در اختیار داشتند، نتوانستند "جبهۀ مشارکت" خود را حداقل به محلی برای تجمیع و گردهمایی اقشار حامی خود تبدیل کنند. بر اساس چنین شواهدی است که با قاطعیت می‌توان گفت که امر سازماندهی توده‌ای از پایین با چشم‌انداز فتح قدرت سیاسی در بالا و خرد کردن پایه‌های قدرت و دستگاه‌های دولت دیکتاتوری حاکم، یکسره در چارچوب وظایف جنبش کمونیستی مطرح می‌شود. مقولۀ سازماندهی، امروز یا در همۀ شئون خود انقلابی است و یا اصلاً، مگر در نام و ادعا، شباهتی با سازماندهی واقعی توده‌ها برای برانداختن رژیم دیکتاتوری و جنایت بورژوازی اسلامی-ایرانی ندارد و ارگانی خواهد بود برای سازش و بند و بست با رژیم فاشیستی و یا قدرت‌های امپریالیستی. دیدیم که "سازماندهی"‌های فانتزی و خوش آب و رنگ فیس‌بوکی و اینترنتی در جریان خیزش‌های تونس و مصر، گویی در عرض چند هفته دود شدند و بر هوا رفتند و از پس گرد و غبار آنان، گلّه‌های سلفی و خیل وحوش اسلامی در زمینی صاف، بدون سنگر و مهیا برای تسخیر هجوم‌آور شده‌اند.

۱۳۹۱ مهر ۹, یکشنبه

به خاطر گناه برادری خلقها


برای گوش دادن به همین شعر بر روی عکس کلیک کنید
ترجمه: ساواش . د

شعر زیر که ترجمه آن ارائه می گردد به توسط شاعر معاصر ترکیه اورهان کوتان نوشته و نیز موسیقی آن به توسط هنرمند مبارز و انقلابی ترکیه، احمد کایا به صورت دکلمه اجرا شده است.

به خاطر دنیای جدید است برادران
به خاطر دنیای جدید است این جنگ 
این خون
این ظلم 
به خاطر دنیای جدید است برادران
به خاطر دنیای جدید است این صبر
این کینه

۱۳۹۱ شهریور ۲۹, چهارشنبه

تـاریـکـم و خـامـوش مـثـل انـبـار بـاروت!


بیانیه شماره یک نشریه باروت
آغاز

تودۀ کوچک
بی گلوله و شمشیر می‌جنگد؛
برای نان همه
برای نور و سرود.
در گلو پنهان می‌کند فریادهای شادی و دردش را
چرا که اگر دهان بگشاید،
صخره‌ها از هم بخواهند شکفت.1
جامعه‌ای را که در آن خشونت به واسطۀ تضادهای پُرشمار و متراکم اجتماعی و مسائلی مانند فاصله‌های هولناک و حیرت‌آور طبقاتی، بیکاری گسترده جوانان، فقر و فلاکت، گرسنگی، بی‌مسکنی، فحشاء و اعتیاد، گرانی رو به تزاید اقلام ضروری زندگی و ... رو به انباشت و انفجار دارد، نمی‌توان تنها با تعبیۀ ضامنی بی‌خطر و آرام نگاه داشت. جامعۀ در حال غلیان و انفجار و آکنده از تضاد، بر لبۀ پرتگاه بین موقعیت انقلاب و خطر فروپاشی، بربریت و ارتجاع ایستاده است و با هر نوسانی تعادل خود را بیش از پیش از دست می‌دهد.